یلدا

اگر امشب, بمیرم 

عاشق ترین مردگانم 

چرا که امشب, 

دستهایم نهایت ندارند...

 

پ ن) تسلسل عجیبی بود بین خواب و رویا ، اینکه در خواب مرده بودم و در بیداری تجربه میکردم 

پ ن۲)هر کجا هست خدایا به سلامت دارش 

 

 

یلدا...

1) دلم پر می کشد  به خانه ی قدیمی کودکی ام  به راهروی درازی که نمی دانم چرا آنقدر به دلم می نشست  وقتی آفتاب راهرو را بغل می کرد و من بالشم را از جای همیشگی اش کش می رفتم  و خودم را در راهروی باریک خا یلدا...

  بی گمان عاشقانه ترین نگاهش را به من دوخت  ناب ترین تفکراتش را در سر من ریخت  لطیف نوازشم کرد ، مست مست مرا به سمت زمین هل داد  تا "مرد" از آن پس جای خالی نگاهش را در پیاله چشمم پر کند  تا "مرد" سبک یلدا...

 

قرار است بروم 

از امروز صبح چمدانی کنار اتاق گذاشته ام 

همه در فکر چیدن هفت سین هستند و من در فکر چیدن چمدان 

چقدر می ترسیدم امسال هشتمان هشت نشود 

چقدر دلهره های مزخرف که سر هفت سین امسال کسی از ما کم شده باشد 

ولی خدا را شکر 

همه دارند شال و کلاه می کنند 

وعده کرده ایم خانه ی پدر باشیم 

با تمام اعضای خانواده 

خدایا شکرت که دارمشان, . 

 

پ ن : روزهای بداخلاق آخر اسفند دود شید . دورشید . 

 

 

یلدا...

...............................................

..............................................

.............. .

یلدا...

 

با هم می خندیدیم 

با هم غصه می خوریم 

با هم می خوابیم و با هم بیدار می شویم 

ریز ریز برایش حرف می زنم 

بدون اینکه بدانم می شنود یا نمی شنود 

گفته ام که باید سبز و پر از تازگی باشد . 

به من و روزگار و زمانه نگاه نکند 

با طراوت باشد . 

لیمو, باشد . 

لیمو, ... 

 

پ ن : ندیده می بوسمت . حس خوب توی دلم . 

یلدا...

زندگی خوب است 

عشق در همین حوالیست 

بازار لبخند و بوسه داغ داغ است 

رگهای پر از خونم مهربان شده اند 

امید به روزهایم چشمک میزند 

خاکستری آسمان کم کمک جایش را با نورهای پرانرژی عوض میکند 

پدر نزدیکتر از همیشه است 

توی دلم دعا میکنم عمر این روزها ابدی باشد 

و خدواند این خوشبختیهای ناب را از ما نگیرد 

 

 پ ن : به جبران تمام روزهای سختی که رفت ، شهد این روزها را به ما ببخش. 

یلدا...

 

تو هنوز نیامده ای و من با جهان به سر صلح درآمده ام 

 

 

یلدا...

نمی دونم این آرامش, تاثیر حضور توست یا روی خوش زندگی  یا اینکه من خیلی شلش کردم  هر چی هست انگار توی این روزای زندگی مورفین تزریق کردن .  سعی می کنم تلخشون نکنم  جلوی خودمو سخت می گیرم که سختشون نکنم  یلدا...

نمیدانم از کجا پیدایش می شود  یک هو آب می زنم به صورتم و دلم انگار روشن می شود  صبح چشمانم را باز می کنم انگار خورشید نشسته توی قلبم  یا همین الان که میزم را مرتب می کنم و سالن تمیز است و یهو یک عالمه یلدا...